منطق اکتشاف علمی

سلام.يکي از دوستان پیشنهاد داده بود که بخشهايي از کتاب هاي معرفي شده را به بحث بگذاريم.هنوز فرصت پيدا نکرديم.مطلب زير را از دوست خوبمون آقاي نيايش قرار دادم. اميدوارم مورد توجه قرار بگيره.

                                                                  *   *   *
پوزيتيويسم: پوزيتيويسم با تميز دادن علم تجربي از معرفتهاي ديگر چشم از علم شناسي برگرفت و تصوير تازه اي از علم را عرضه کرد
اهم ارکان و اوصاف علم شناسي پوزيتيويسمي:
1-روش استقرايي:عاده سير از گزاره هاي شخصي به گزاره هاي کلي و يا مقدم دانستن مشاهدات بر تئوري و ذهن را همچون کشکولي خالي ديدن که بايد از ماده مشاهدات پر شود و طرد هر گونه معلوم مسبوق به تجربه (توصيه فرانسيس بيکن)(مقام گرداوري )
تاسيس اصل مجوز استقرا : اصلي که به قول رايشنباخ :داور ارزش تئوريها براي قضاوت درباره صدق وکذب تئوريهاي علمي است(مقام داوري).
2-مقدم دانستن مشاهده بر تئوري: (مسبوق ومصبوق نديدن مشاهدات بر تئوري )
3-پاسخ به معيار تميز علم از غير علم با معيار معني داري: هر گزاره اي را که بتوان به تصديقات حسي (ادراکات) تحويل نمود گزاره ه اي است علمي . و مهمل و بي معني خواندن متافيزيک و غير علمي دانستن آن
4- تفکيک ميان قانون وفرضيه و اثبات پذير دانستن قوانين: در واقع فرضيه قانوني بود که اثبات نشده بود و در صورت اثبات براي هميشه پابر جا خواهد ماند.
5 - قطعيت دانستن قوانين و ضد يت با نسبيت گرائي در علم: و به همين سبب کلمه علم نزد پوزيتيويسم از قطعيت و لقب علمي ازحرمث ويزه اي برخوردار است.
6-تکيه بر استقراء بر مقام گرداوري: يعني همچنانکه ديدن شمار کثيري از قوهاي سپيد دليل سپيد بودن همه قوها ميباشد و علم را فرايندي انباشتي دانستن و خودرو ووحشي ديدن تئوري (قوي سياه يي اصلا وجود نداشته )
7 - ناخشنود بودن از تئوريهايي که قابل درک نيستند: (نا محسوس)مثل اتم الکترون که همواره در علم پوزيتيويسمي مهماني ناخوانده و...

ادامه نوشته

بازي با صورتك ها

                                                         به نام پروردگار                                       
لحظه لحظه ي زندگي افرادي كه از ايشان در زمره بزرگان ياد مي شود ، سراسر هياهوست . شايد از پر شورترين اين لحظات زماني باشد كه اختراعي صورت مي گيرد ، كشفي محقق مي گردد و يا انديشه اي ناب در ذهني خلاق جرقه مي زند . انديشه اي فرخنده و جرقه اي كه جهان مي رود تا به نورش منور گردد :
روي صندلي اداره ثبت اختراعات در برن ( 1907 ) نشسته بودم كه ناگهان فكري به ذهنم خطوركرد . " اگر شخصي آزادانه سقوط كند وزن خود را احساس نخواهد كرد . " انگار تلنگري به من خورده بود . اين فكر ساده ، تاثيري عميق بر من داشت و مرا به سوي نظريه گرانش سوق داد . اين فرخنده ترين فكر زندگيم بود .صحبت از اين لحظات كه نشانش ، فريادي است كه مي گويد " اوركا ، اوركا " ، وجود آدمي را از شوق پر مي كند .اما در مقابل چه كسالت بار است ( البته شايد ) نقل دوران بازي با صورتك ها كه طرحي از چهره ي عوام دارند ! نقل دوران رنج ها و تنها يي ها ، ريشخند ها و زخم زبان ها و در ابتداي ابتدا
دوران كودكي .
با وجود اين ، دوران كودكي چه كسالت بار باشد و چه شوق انگيز ، از آن جهت كه نقش غير قابل انكاري در تكوين شخصيت امروزي داشته است مرا مقيد به كاووشش مي دارد . نه براي دريافت نتايجي خاص و يا استخراج قوانيني كه بگويند اگر چنان باشد ، چنين مي شود بلكه صرفا براي آگاهي .
                                                       * * *
اگر بخواهيم از جايي آغاز كنيم ، شايد خانواده بهترين انتخاب باشد . ريشه بسياري از صفات شخصي را مي توان در خانواده ي هر فرد جستجو كرد . اين اجتماع كوچك ، نقش بزرگي در شكل دهي به خمير مايه ي وجود آدمي دارد :
هاينريش ( پدر كپلر ) فردي خود پسند و هرزه گرد و مفسده جويي مزدور [1] بود كه مي خواستند وي را به سبب ارتكاب جنايت نا معلومي دار زنند و كاترين ( مادر كپلر ) زير دست خاله اي بزرگ شد كه او را به جرم جادو گري سوزاندند . [2] پدر و مادر كپلر براي تربيت او زحمت نشان نمي دادند ...

ادامه نوشته

تعریف تاریخ علم

تاریخ علم دانشی است در راستای بررسی و بیان چگونگی وقایع  علمی و تبیین چرایی وقوع آن وقایع. در اینکه علم و دانش بعلت عجین بودن با نطق بشری عمری تقریباْ به اندازه نوع بشر دارد شکی نیست. خاستگاه علم بشر مطابق با حضور او در هر نقطه ی کره زمین بوده است.اما آنچه می توانیم به آن استناد کنیم مکتوباتی است که تاریخ ثبت بسیاری از وقایع علمی را از سده های ۶ قبل از میلاد مسیح در مناطق مصر و بابل و در میان فنیقی ها گزارش می نماید.
ما به منظور نظم دهی به مطالعات تاریخی٫بررسی خود را به چهار دوره اساسی پیشرفت علمی تقسیم می نماییم.این دوره ها خود به دوره های دیگری منقسم می شوند که عبارتند از:

۱) دوره یونیانیان - اسکندرانی
2) دوره انقلاب علمی در سده 17
3) دوره مادیگرایی در سده 19
4) دوره نوین

---

نویسنده: علی جعفری


تشکر

سلام
از کلیه عزیزانی که در این مدت کوتاه ما را مورد لطف خود قرار دادند.سپاسگزارم.تمنا دارم این وبلاگ را متعلق به خود بدانید و در جهت پربارتر شدن آن ما را یاری کنید.همچنین دوستانی که تمایل دارند به عنوان نویسنده در این وبلاگ فعالیت کنند.با ما تماس بگیرند.

در باب تاریخ علم

در تاریخ علم بحث ما بحثی علمی از جهت خاصی است.از جهت علم تاریخ که متدولوژی خاص خود را دارد.

بحث ما در راستای تحلیل روش و منطق تبیین واقعیت نیست.یعنی ما در وادی فلسفه علم نیستیم.بحث ما یک بحث تاریخی است.در اطراف ما واقعیت هایی وجود دارد.علم به این واقعیت ها (نظیر،طبیعت،روان،خدا...) میپردازد و فلسفه علم به تحلیل روش و منطق تبیین وقایع می پردازد.

اما تاریخ علم چه به لحاظ موضوعی،چه به لحاظ روش و چه به لحاظ غایت با علم،فلسفه علم و حتی تاریخ فلسفه علم متفاوت است.

تاریخ علم نیز خود علمی است که موضوع بررسی آن بررسی خاستگاه و سیر تطور در علم است.یعنی پرداختن به علم از وجه تاریخی است.

معنای معرفت:

دانش (Knowledge) به معنای معرفت سه معنا دارد:

   1- معرفت گزاره ای(Propositional Knowledge)

       یعنی علمی که به گزاره ها تعلق می گیرد.

       این قسم معرفت را به صورتKnowing that  می شناسیم.

       یعنی دانستن چیزی مثل حسن آمد.

   2- معرفت مهارتی(Skill Knowledge)

       این قسم معرفت به توانایی ها و مهارت ها تعلق می گیرد.یعنی من چه می توانم انجام دهم.

       به این قسم معرفت Knowing How  نیز می گویند.

       مانند من حسن را می شناسم.

   3- معرفت تشخیصی(Identification Knowledge)

       یعنی علمی که به تشخیص هویت تعلق می گیرد.

       مانند من حسن را می شناسم.

در نزد معرفت شناسان تنها معرفت  نوع اول واجد اهمیت است و دو نوع دیگر یا اهمیت ندارند و یا قابل تحویل به نوع اول است.(Reduction)

 

معرفتی که به گزاره تعلق می گیرد به دو دسته تقسیم می شود.

       ۱- معرفت به گزاره های واحدSimple Propositional Knowledge

 

۲- معرفت به گزاره های متعددNon Simple Propositional Knowledge

معرفت به گزاره های متعدد خود به دو شاخه تقسیم می شود:

الف)گزاره های متعددی که ارتباط منطقی بین آنها وجود ندارد.که اطلاعات(Information)نامیده می شود.

  ب) گزاره های متعددی که ارتباط منطقی بین آنها وجود دارد.که نظم (Discipline) نامیده می شود.

 

بدین ترتیت تاریخ علم به گزاره هایی می پردازد که بین آنها ربط منطقی وجود داشته باشد.

اما این ربط منطقی چیست؟

ربط منطقی هر علمی بر اساس سه امر است:

    1- موضوع

    2- روش

    3- هدف و غایت

انواع روشها:

1- روش عقلی- استدلالی: بر اساس استدلالات عقلی استوار است.مانند فلسفه،ریاضیات،منطق

2- روش تجربی: در این روش داده ها آزمون می شود.

الف) اگر موضوع طبیعت غیر انسانی باشد: علوم تجربی طبیعی (Natural Science)

  ب) اگر موضوع طبیعت انسانی باشد: علوم تجربی انسانی (Human Science)

      3- روش تاریخی – نقلی: در این روش نقل ها و گزارشها مد نظر است. مانند تاریخ ، زبان

      4- روش کشفی – شهودی: بر اساس درون بینی است.مانند روان شناسی ، عرفان

در بحث تاریخ علم چون موضوع بحث تاریخ است ما با روش تاریخی (Historical Methodology) مواجهیم و باید از این روش بهره بگیریم.

آنچه در روش تاریخی مهم است:

    1- توجه به زمینه ها

    2- عینیت گرایی: یعنی توجه به آنچه واقعی است و نه بر آمده از تصورات محقق تاریخ.

    3- مداومت: یعنی پیگیری تا انتهای تحقیق.

    4- عدم تمایل به فرقه سازی و یا ایجاد ایده های نوین

 

موضوعات

تاریخ به دوموضوع  می پردازد.

     1- اندیشه ها

     2- افعال

در تاریخ اندیشه ها به دو نظریه می پردازیم:

1-       نظریه هگل

2-       نظریه ذهنیت های جمعی

 

1) نظریه هگل: هگل می گوید در هر دوره تاریخی یک اندیشه،اندیشه محوری است و همه اندیشه های دیگر بروز آن اندیشه است.بدین ترتیب ما باید روح عصر را بفهمیم که اندیشه های دیگر تظاهرات آن اندیشه است.(پارادیم : یعنی غلبه داشتن اندیشه ای بر اندیشه های دیگر در یک عصر).مورخینی که تابع این نظریه هستند تلاش کرده اند تا در تمام ادورا تاریخ یک اندیشه را برتر نگاه دارند ودیگر اندیشه ها را تظاهرات آن اندیشه بدانند.

2) نظریه ذهنیت های جمعی: در اینجا هم به اندیشه ها پرداخته می شود اما نه به اندیشه اندیشه پردازان بلکه به فضای اندیشه مشترک که در تمام اقشار جامعه رواج دارد.از فیلسوف تا عام ترین فرد.

 *نکته: مورخ  هرگز نباید دیدگاههای عصر خودش را به دیدگاه های بستر یک اندیشه القا نماید.

 

در مورد تاریخ افعال: مورخ باید به دو سوال پاسخ دهد.

الف) بگوی چه اتفاقی رخ داده است؟

  ب) بگوید چرا این اتفاق رخ داده است؟

پاسخ به سوال دوم فوق موجب می شود تا تاریخ از واقعه نگاری جدا شود.

 

در مورد تاریخ اندیشه ها مورخ باید:

الف) اندیشه مطرح را دقیقاْ احراز نماید.

این اندیشه می تواند به یک مفهوم یا یک مسئله اطلاق شود.(مثلاْ مسئله سقراط اخلاق بود. )( یا مثلاْ مفهوم نیرو ویا مسائل مربوط به نیرو ).که البته مفهوم هم به مسئله می انجامد.

  ب) سنخ شناسی اندیشه:

اینکه اندیشه را در همان طبقه هم عصران آن مسئله قرار دهیم نه در طبقه بندی امروزی.

(مثل موضوع میل و نفس و طبیعت در فیزیک ارسطو)

  پ) نَسب شناسی اندیشه:

اینکه تبار این اندیشه به کجا می رسد؟ و هر متفکری با چه میراث اندیشه ای مواجه شده است و خودش چه به آن افزوده است؟

  ت) ریشه یابی( Originality):

اولین بار چه کسی اندیشه ای را بنیان گذاشته است؟ و دریافت متفکران در طول دوران آیا راجع به آن تغییر کرده است؟

  ث)ارتباط اندیشه ها با هم:

ربط اندیشه ها یا به فرم سیستماتیک یا نظام مند است و یا به فرم شبکه ای.

 

۱) فرم سیستماتیک:در این فرم اندیشه ها بر هم مبتنی هستند.

   یعنی نظریه ای نظریه ی دیگر را ایجاب و یا ابطال می کند.

 ۲) فرم شبکه ای:در اینجا اندیشه ها بر هم تاثیر متقابل

دارند.اما لزوماْ بر هم مبتنی نیستند.

یعنی ممکن است نظریه ای نظریه ی دیگر را ایجاب و یا ابطال کند.

مثل نظریه موجی و نظریه ذره ای نور.

  ج) توجه به بافت و زمینه اندیشه: 

یعنی اندیشه در چه بافت و زمینه ای پیدایش یافته؟

منظور از بافت و اندیشه ممکن است:

۱)فیزیکی باشد.(مثل رود نیل که به مساحی و هندسه کمک کرده است.)

۲)اجتماعی باشد.(مثل زمان شکوفایی یونان و تاثیر پادشاهی پریکلس در این شکوفایی.)

* لازم به ذکر است که پریکلس حکمت دوست بود٫مدرسه تاسیس می کرد و برای حکمت پول خرج می کرد و...

۳) فرهنگی باشد.(مثل نهادینه شدن سیاست٫دین و یا زبان ).

مهمترین مولفه در اینجا زبان است.

 

همچنین در راستای بررسی بافت و اندیشه باید به سه موضوع توجه کرد:

۱) شکل دهی: یعنی چه امری موجب شکل گرفتن نظریه یا اندیشه شده است.

مثل نیاز مادی در عهد قدیم.(طغیان نیل)

۲) محدود سازی:یعنی چه عواملی موجب محدود نمودن نظریه شده است؟

مثل موضوع دین پرستی ظاهری در قرون وسطی.

۳)معنا دهی: یعنی چه عواملی اندیشه را معنا نموده است؟

مثل مشکلات عقلی مذهبان و تجربی مذهبان جهت معنی دار کردن تعالی در مکتب کانت.دیوید هیوم گفت واقعیت اصلاْ وجود ندارد و کانت گفت هیوم مرا از خواب جذمی بیدار کرد.

چ) توجه به علل یا ادله اندیشه:

اگر علل معرفتی باشد  ----------------> دلیل و ادله است.(مثل دانایی)

اگر علل غیرمعرفتی باشد -------------> علت است.(مثل ترس ـ اجبار ـ تقیه)

 

از نکات دیگری که باید به آن توجه نمود یکی این است که:

بطور کلی تاریخ نگاری با سه محوریت پذیرفته است.

۱) تاریخ نگاری با محوریت اشخاص--------->مثل فلسفه ارسطو

۲) تاریخ نگاری با محوریت مکاتب ----------> مثل عقلی مذهبان ـ ماتریالیستها و...

۳) تاریخ نگاری با محوریت  موضوعات و مسائل-------->مثل بحث نسبیت٫مکانیک کوانتومی و...

 

همچنین در تاریخ نگاری اندیشه مطالعات به دو صورت امکان پذیر است:

۱)مطالعات همزمان(Synchronic)

۲)مطالعات ناهمزمان(Diachronic)

در مطالعات همزمان در یک مقطع زمانی چند اندیشه بررسی می شود.(سیر عرضی)

در مطالعات ناهمزمان یک اندیشه و سیر آن تا نهایت دنبال می شود.(سیر طولی)

---

نویسنده: علی جعفری

معرفی کتاب

عنوان کتاب:منطق اکتشاف علمیمنطق اکتشاف علمی

نوشته:کارل ریموند پوپر
ترجمه:حسین کمالی

ویراسته عبدالکریم سروش
ناشر:شرکت بازرگانی کتاب گستر

تعداد صفحه:۳۴۷                                   

 چاپ دوم:1381

 قیمت پشت جلد: ۲۵۰۰۰ ریال

 درباره کتاب:
کتاب کوششی است در جهت تبیین راه درس گرفتن از تجربه. در عین حال به این نکته تاکید می ورزد که راه درس گرفتن از تجربه، انجام مشاهدات مکرر نیست: سهم تکرار مشاهدات در قیاس با سهم اندیشه هیچ است . همه چیز در گرو اندیشه ورزی فعال ما در باب جهان است. ما مدام می کوشیم تا تجارب خویش را تفسیر عقلی کنیم. می کوشیم تا آن ها را بفهمیم. به عبارت دیگر، بیشتر آنچه می آموزیم با کمک عقل است. چشم و گوش نیز اهمیت دارند، ولی اهمیتشان بیشتر در حذف اندیشه های غلطی است که مغز یا عقل پیش می نهد...

برگرفته از مقدمه کتاب

فهرست مطالب:
مقدمه بر منطق معرفت علمی
فصل 1. بررسی چند مساله اساسی
فصل 2. درباره ی تئوری روش علمی
پاره ای از مقومات تجربه شناسی نظری
فصل 3. تئوری ها
فصل 4. ابطال پذیری
فصل 5. مساله تعیین مبنای تجربه
فصل 6. درجات آزمون پذیری
فصل 7. سادگی
فصل8. احتمالات
فصل 9. ملاحظاتی در باب تئوری کوانتوم
فصل 10. تقویت، یا نحوه ایستادگی تئوری در برابر آزمون ها


معرفی کتاب

تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم

عنوان کتاب:تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم

نوشته:فریدون آدمیت
ناشر:روشنگران و مطالعات زنان

تعداد صفحات:۲۵۸

چاپ دوم:۱۳۷۶

قیمت پشت جلد: ۱۸۰۰۰ ریال

درباره کتاب:

این اثر شامل گفتارهایی است در تاریخ فکر: نخستین بنیاد شهرهای آزاد، اندیشه ی اجتماعی و سیاسی، سیر قانون کنستی توسیون، سرآغاز فکر فلسفی، جنبش عقلی و طبیعی، انتقاد عقل تاریخی- مجموعا در محدوده ی مشخص تاریخی: از سومر تا کرت و خطی و کارتاژ و ایونی و یونانی و روم. بر روی هم مبحثی است در حرکت فکر و مدنیت و فلسفه ی حکومت. در این مقولات و در باره ی دیگر موضوع های این مبحث وسیع- مقالات و رسالات تخصصی فراوان نوشته شده با نظرگاه های گوناگون. تحقیقات جدید خاصه در چهل پنجاه سال اخیر، آرای پیشینیان را در سیر دانش و ماهیت بنیادهای سیاسی جامعه های کهن دگرگون کرده است. توجه من هم در درجه ی اول معطوف به مطالعات تازه و آرای نو در متن تعقل تاریخی است.
فهرست مطالب:
مقدمه
جامعه ی سومری
نشر فرهنگ و مدنیت، ابتکار کنستی توسیون و نظریه ی سیاسی
شهرهای خود مختار در کرانه ی آسیای صغیر و اژه:«ایونی»
نظام سیاسی آتن
کنستی توسیون روم: تحول آن از جمهوری تا امپراطوری
انتقاد عقل تاریخی: از سومر و بابل تا یونان و روم
منابع
فهرست اعلام

معرفی کتاب

عنوان کتاب:مبانی جامعه شناسی علم

نوشته:منوچهر محسنی

ناشر:طهوری
عنوان اصلی:Principles of sociology of science

تعداد صفحات:۲۳۵

چاپ اول:۱۳۷۲

 قیمت پشت جلد: ۱۵۰۰۰ ریال

فهرست مطالب:

مقدمه
فصل اول- زمینه موضوعی جامعه شناسی علم
فصل دوم- ویژگی ها و ماهیت اجتماعی علم
فصل سوم- سیر تکوینی علم
فصل چهارم- علم و هنجارهای اجتماعی
فصل پنجم- علم و ساخت اجتماعی و فرهنگی
فصل ششم- علم و ساخت سیاسی و اقتصادی
فصل هفتم- شناخت اهل علم
فصل هشتم- شناخت سازمانی علم
فصل نهم- نظام ارتباطی در علم
کتاب شناسی

معرفی کتاب

عنوان کتاب:سرگذشت علمسرگذشت علم

نوشته:جورج سارتن
ترجمه:احمد بیرشک
ناشر:شرکت بازرگانی کتاب گستر

تعداد صفحات:۲۱۲

ویرایش دوم

چاپ سوم: ۱۳۷۶

فهرست مطالب:
بخش اول : گسترش فهم
بخش دوم : تاریخ نهفته
بخش سوم : شرق و غرب
بخش چهارم : نکویی کردن و توقع پاداش نداشتن

 

يونانیان

 

<برگرفته ازفصل بيست و هشتم جلد دوم تاریخ تمدن ویل دورانت>

 

اوج ترقي علم در يونان

 

I - اقليدس و آپولونيوس

قرن پنجم شاهد اوج قدرت ادبي يونان، قرن چهارم شاهد شكوفايي فلسفه، و قرن سوم شاهد تكامل علوم بود. سلاطين بيش از دموكراسيها نسبت به تحقيقات علمي گذشت و مساعدت روا ميداشتند. اسكندر كاروانهايي مركب از جدولهاي نجومي بابلي به شهرهاي يوناني سواحل آسيا فرستاد كه بزودي به زبان يوناني ترجمه شدند; بطالسه موزه مطالعات عالي را برپا داشتند، و علوم و ادبيات فرهنگهاي مديترانهاي را در كتابخانه بزرگ خود متمركز كردند; آپولونيوس مقاطع مخروطي خود را به آتالوس اول هديه كرد، و ارشميدس تحت حمايت هيرون دوم به تعيين نسبت محيط دايره به قطر آن، و محاسبه تعداد ماسه‌هايي كه براي پر كردن جهان لازم است پرداخت. زوال مرزها و ايجاد زبان مشترك، تبادل سيال عقايد و كتابها، تحليل رفتن فلسفه مابعدالطبيعه و ضعيف شدن علوم الاهي، برآمدن طبقه سوداگر غير روحاني در اسكندريه و رودس و انطاكيه و پرگامون و سيراكوز، و ازدياد مدارس و دانشگاه‌ها و رصدخانه‌ها و كتابخانه‌ها توام با ثروت و صناعت و پشتيباني پادشاهان موجد آن شدند كه علم از فلسفه جدا شود و در كار تنوير افكار، غني كردن، و در معرض خطر قرار دادن دنيا پيشرفت كند.

در شروع قرن سوم و شايد خيلي قبل از آن ابزار رياضيدانان يوناني توسط تكامل عددنويسي سادهتري براتر شد. نه حرف اول الفبا براي آحاد به كار برده شد، حرف بعدي براي عدد 10، نه رقم بعدي براي 20 و 30 و غيره. حرف بعدي براي عدد صد، و حروف بعدي براي دويست و سيصد و غيره كسور و اعداد وصفي با علامت (I) بر سر آنها مشخص ميشدند. بنابراين، حسب مطلب، (I) مشخص ((يك دهم)) يا ((عشر)) و (I) كوچك زير عدد، معرف هزار بود. اين تندنويسي رياضي روش سهلي براي محاسبه ايجاد نمود.

در بعضي از پاپيروسهاي يوناني كه در دست است محاسبات فراواني از كسر اعشار تا ميليونها انجام شده كه، اگر به سبك امروز محاسبه كنيم، جاي بيشتري را روي كاغذ اشغال خواهد كرد.

با اين وجود، بزرگترين موفقيت علوم هلنيستي در هندسه بود. اقليدس متعلق به اين دوره است. دو هزار سال است كه نام اقليدس با كلمه هندسه برده ميشود. آنچه از زندگي او ميدانيم به اين ترتيب است كه مدرسهاي در اسكندريه باز كرد، و شاگردان او نسبت به سايرين در رشته‌هاي خود ممتاز بودند. به پول توجهي نداشت، و چون شاگردي از او پرسيد: ((از خواندن هندسه چه نفعي ميبرم)) به غلامي گفت كه يك اوبولوس به وي بدهد. ((زيرا ميخواهد از آنچه ميخواند نفع ببرد.)) و اينكه وي مردي متواضع و بسيار مهربان بود، و ديگر اينكه هنگامي كه در 300 ق‌م كتاب معروف ((اصول هندسه))، يا به اختصار ((اصول))، خود را مينوشت هرگز به عقلش نرسيد كه فرضيه‌هاي مختلف را به كاشفان آنها نسبت دهد، زيرا جز اين ادعا نداشت كه فقط به جمع معلومات هندسي يونانيان در يك نظم منطقي اقدام كرده است. در اين كتابها، بدون هيچ گونه مقدمه يا تعذيز، به تعريف ساده قضيه، سپس به فرضهاي لازم، و بالاخره به بديهيات يا علوم متعارف ميپردازد. به پيروي از دستورات افلاطون، خود را مقيد به ارقام و شواهدي مينمود كه جز خط كش و پرگار ابزاري نخواهد. روش بيان تصاعدي را كه پيشينيان او ابداع كرده بودند و عبارت بود از فرضيه، نمودار هندسي، تصوير اثبات، و نتيجه اقتباس و تكميل كرد. علي رغم نقايص و اشتباهاتش، نتيجه كلي كار او يك نوع معماري رياضي بود كه در نشان دادن قدرت انديشه يوناني همپايه و رقيب پارتنون به شمار ميرود. در حقيقت امر، موفقيت علمي او به صورت كامل بيش از پارتنون دوام كرد، زيرا كتاب ((اصول)) حتي تا قرن ما، به منزله كتاب درسي هندسي، تقريبا در همه دانشگاه‌هاي اروپا مورد قبول بود. تنها كتابي كه از لحاظ دوام تاريخي با آن برابر است ((انجيل)) است.

اثر مفقود اقليدس، ((مقاطع مخروطي))، خلاصه مطالعات منايخموس، آريستايوس، و ديگران در رشته مخروطات است. آپولونيوس پرگايي، پس از سالها مطالعه و ممارست در مكتب اقليدس، رسالات او را به منزله شروع كار خود گرفته و ((مقاطع مخروطي)) خود را به رشته تحرير در آورد و، در ((هشت كتاب)) و 387 قضيه، خواص منحنيهاي حاصل از تقاطع مخروط با سطح را تشريح كرد. سه تا از منحنيها را (چهارمي آنها دايره است) به نامهاي جاويداني سهمي، بيضي، و هذلولي موسوم كرد. كشفيات او نظريه پرتابه‌ها را پيش راندند و مكانيك، دريانوردي، و نجوم را بسيار ترقي دادند. بيانش مشكل و مطول، ولي روشش كاملا عملي بود. آثارش، چون كتاب اقليدس، تشريحي بودند و هفت كتاب موجود او، تا به امروز، اصيلترين متون كلاسيك هندسه به شمار ميروند.