انگيزه ي پژوهش هاي علمي در تمدن اسلام
يكي از افتخارات مسلمانان آن است كه به هر سرزميني راه يافتند، از فرا گرفتن علوم آن سرزمين كوتاهي نورزيدندو در برابر دانش ديگران ،بي اعتنايي نشان ندادند.از اين رو در سده هاي نخستين اسلامي بسياري از علوم مانند پزشكي ،طبيعيات،رياضيات ،نجوم،منطق،فلسفه و جز اين ها از كشورهايي چون يونان ومصر (حوزه ي اسكندريه)و غيره در ميان مسلمانان رواج يافت و در پاره اي از موارد به اصلاح وتكميل دانش هاي مزبور نيز توقيف يافتند.
در پزشكي نوابغي چون ابن سينا و رازي تجربه هاي يونانيان را پي گرفتند و طب بقراط و جالينوس را بارورتر ساختند. كتاب هاي« القانون» و « الحاوي» اثر ماندگار اين دو دانشمند،قرن ها مورد استقبال پزشكان برجسته در خاور و باختر قرار گرفت و رهنماي معالجات آن ها بود. در اختر شناسي، هيئت بطلميوس به وسيله ي كساني چون ابومعشر بلخي و ابو ريحان بيروني و ابو عبدا... بتاني و نصير الدين طوسي باز شناسي و پي گيري شد و رصد خانه ها در شهر هاي اسلامي به پا داشتند كه معروف ترين آن ها رصدخانه ي مراغه زير نظر محقق طوسي بود.در طبيعيات دانشمنداني كه سرآمدشان حسن بن هيثم بصري به شمار مي آمد، دربا ره ي قوانين نور ،آراء اقليدس و بطلميوس را نقد و تصحيح نمودندو افكار كاملا تازه اي پديد آوردند. ابن هيثم ،رياضيات را با تجربه هاي اتاق تاريك همراه كردو به نتايج ارزنده اي رسيد. در رياضيات ، دانشمنداني چون خوارزمي و موسي بن شاكر و خيام و ابوالوفاي بوزجاني به حل مسائل و معادلات دشوار و شرح مصادرات اقليدس و كشف روش هاي جديد رياضي پرداختند. در منطق و فلسفه حكيماني مانند كندي، فارابي ، ابن سينا و ابن رشد به توضيح و تكميل آراء ارسطو اهتمام ورزيدند. جغرافي دان هاي اسلامي، كتاب هاي ارزنده اي چون : « المسالك و الممالك » و « معجم البلدان » و « نزهه المشتاق في اختراق الآفاق » (اثر ادريسي) و غيره را پديد آوردند...
علاوه بر اين ،مسلمانان ، دانش هاي تازه اي چون نحو و عروض و اشتقاق و مناظره و اصول و رجال و درايه و غيره را بنيان نهادند.
اين نشاط علمي چرا و به چه دليل پديد آمد؟ دليل آن را هر چه تصور كنيم، مهم تر ازهمه تشويق اسلام به كسب دانش و معرفت شمرده مي شود. قرآن كريم در همان اغاز نزول فرخنده اش ،از موهبت « علم اموزي » به آدمي ياد كرده و بخشايش خداوند را در اين باره، بزرگ تر از ديگر مواهب نشان مي دهدو مي فرمايد:
اقرء و ربك الاكرم
الّذي علّم بالقلم
علّم الانسان ما لم يعلم(علق/3تا6)
« بخوان و خداوند تو بخشنده ترين است.آن كسي كه به وسيله ي قلم ، آموزش داد.انسان را چيز هايي آموخت كه آن ها را نمي دانست.»
پيامبر بزرگوار اسلام و خاندان پاكش كه درود خدا بر آنها بادنيز در موارد گوناگون ، مسلمانان را به فراگيري دانش تشويق مي كردند:
الحكمه ضاله المؤمن فحيث وجدها فهو احقّ بها.
« سخن حكمت آميز، گمشده ي مؤمن است، هر جا كه آن را يافت از همگي بدان سزاوارتر است».
اين موضوع در خور توجه است كه آن چه اسلام آموختنش را سفارش مي نمود، تنها آگاهي از « كتاب و سنت» نبود بلكه مسلمانان را به انديشيدن در زمين و آسمان و پژوهش هاي تاريخي درباره ي آدميان و نظر در آفرينش جانداران و گياهان و خلاصه ، همه ي مخلوقات ترغيب مي فرمود. چنان كه مي خوانيم:
« چرا در فرمان روايي آسمان ها و زمين و هر چه خدا آفريده است نظر نيفكندند؟!...»(اعراف/185)
« بگو بنگريد كه در آسمان هاو زمين چيست؟» (يونس/101)
« چرا در زمين نگرديدندتابه سرانجام پيشينيان خود بنگرند؟!»(غافر/82)
اساسا عقايد و احكام اسلام، مسلمانان را به سوي آگاهي از دانش هاي عقلي و طبيعي سوق مي داد. مثلا مسلمين براي آگاهي بيشتر از اوقات نماز و روزه و حج و پرداخت سالانه ي زكات و غيره ، با « علم هيئت » آشنا شدند و معناي آيت لتعلموا عدد السّنين والحساب (يونس/5) را تحقق بخشيدند و براي آگاهي از نصاب اموال و مقادير زكات آنها و تقسيمات ميراث ، دانش رياضي را فرا گرفتند.در مناظرات خود با پيروان ساير مذاهب به مصداق ولا تجادلوا اهل الكتاب الّا بالّتي هي احسن(عنكبوت/46)از توجه به علوم عقلي خودداري نورزيدند...به طور كلي ، عنايت گسترده ي قرآن كريم به طبيعت و تحولّات آن ، پيروان قرآن را به سوي علوم طبيعي مي كشاندوسفارش پيامبر(ص) مبني بر اين كه «دانش وحكمت را هر جا يافتيد، بگيريد» آنان را به سوي ترجمه ي متون علمي ديگران ، برمي انگيخت وهمچنين دستور پيامبر اكرم(ص) كه فرموده بود:«دانش را با نگارش مقيّد سازيد(تا از ميان نرود)» ، مسلمانان را به سوي كتابت و نويسندگي هدايت مي كرد.از اين رو ديري نگذشت كه مسلمانان مجهزترين كتابخانه هاي جهان را فراهم آوردند.پي ير روسوP.Rousseauدر كتاب « تاريخ علوم » مي نويسد:
« سه قرن بعد از مرگ پيامبر، شهر قرطبه يك ميليون جمعيت، هشتاد مدرسه ي عمومي وكتابخانه اي شامل 600هزار جلد كتاب داشت و زبان عربي ،زبان علمي جهان شده بود.»
آنچه پي يرروسو گزارش نموده، گوشه اي از كتابخانه هاي بزرگ اسلامي را نشان ميدهد و شرح تاليفات و تصنيفات و ترجمه ها و تفسيرهايي كه مسلمين پديد آوردند و كتابخانه هايي كه در ديگر شهرهاي مركزي اسلام تشكيل دادند ، در خور اين مختصر نيست ونگارش كتاب مستقلي را مي طلبد.
نكته اي را كه لازم مي دانم يادآور شوم اين است كه انبوه عظيم كتاب هاي مسلمين در سده هاي نخستين اسلامي ، همگي زاده ي همّت و پژوهش هاي نژاد عرب نبوده است بلكه عموم مسلمانان عربي و پارسي و مصري و هندي وجز ايشان در فراهم آوردن آن مجموعه ي گرانبها شركت داشتند. بويژه سهم ايرانيان در اين مورد بسيار چشم گير بوده است ولي برخي از خاور شناسان به هنگام بحث از فرهنگ و تمدّن گسترده ي اسلامي ، همه را مولود تلاش علماي عرب قلمداد مي نمايند و عنوان كتاب هاي خود را به جاي « تمدن اسلامي » يا « دانش هاي مسلمانان » چنان مي نهند كه مترجمان عرب ، ناگزير آن ها را به صورت «حضاره العرب» و « العلم عند العرب » ترجمه مي كنند!! و چقدر كتاب هايي با عناوين « علم النبات » و « الكيمياوون العرب » و « الطب العربي » و «مآثر العرب في الرّياضيات و الفلك» و « معالم الفكر العربي » و امثال اين ها را ملاحظه مي كنيم كه سهم ديگر مسلمانان را در پيشرفت علوم ناديده انگا شته اند. كار به جايي رسيده كه برخي از نويسندگان معتبر در زمينه ي « تاريخ علوم » همچون پي يرروسو نيز فصلي از كتاب خود را بدين عنوان اختصاص داده است كه: « مشعل علم به دست عرب افتاد ». ولي در همين فصل ناگزير از دانشمندان مسلمان و ايراني چون ابن سينا و خوارزمي نام مي برد! ♦
شك نيست كه« تعصب نژادي » نزد خردمندان ، امري مذموم به شمار مي رود.از اين رو ما اذعان داريم كه دانشمندان عرب همچون منجم معروف « محمد فرازي غطفاني » و فيلسوف نامدار « يعقوب بن اسحق كندي » و فيزيكدان برجسته « حسن بن هيثم بصري» و طبيب شهير « علي بن عباس بغدادي » و دانشمندان بسياري ديگر از مسلمانان عرب در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامي ، نقش مؤثر داشتند ولي البته سهم ديگران را در خدمت به اسلام و پيشرفت دانش نيز نبايد ناديده انگاشت كه اسلام عزيز متعلق به همه ي ماست و از بركات آن به راه علم و حكمت رفته ايم. به قول شاعر:
اين همه آوازه ها از شه بود گرچه از حلقوم عبدا... بود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
• تاريخ علوم(تاليف پي ير روسو) ،ترجمه ي حسن صفاري ،چاپ تهران، صص117،118و121
• نوشته شده از:كتاب ماه علوم و فنون( ماهنامه تخصصي اطلاع رساني و نقدوبررسي كتاب)
• نگارنده:الهام تركي نژاد مهرباني
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ