برندگان جایزه نوبل فیزیک (1981-1990)
1981
Nicolaas Bloembergen Arthur Leonard Schawlow Kai M. Siegbahn


بلوئمبرگن ، نيكولاس.
ملیت : امريكايي. متولد : 11 مارس 1920 ، هلند.
شاولو ، آرتور لئونارد.
ملیت : امريكايي. متولد : 5 مه 1921 ، نيويورك.
به خاطر مشاركت آنها در پيشرفت ليزر اسپكتروسكوپي.
سيگبان ، كاي مان بيورژ.
ملیت : سوئدي. متولد : 20 آوريل 1918 ، لوند ، سوئد.
به خاطر مشاركتش در پيشرفت اسپكتروسكوپي الكترون با تفكيك بالا.
بلوئمبرگن در دانشگاههاي اترشت و ليدن درس خواند و دكترايش را در 1948 دريافت كرد. او در 1949 به امريكا رفت و در 1958 به تابعيت آنجا درآمد. وي در 1949 به هاروارد پيوست و هنوز هم در آنجاست.
شاولو در دانشگاه تورنتو درس خواند و تحقيقات بعد از دكترايش را با تاونز ( فيزيك 1964 ) در دانشگاه كولومبيا انجام داد. او مدت 10 سال در آزمايشگاههاي شركت تلفن بل كار كرد و سپس در 1961 به عنوان استاد به دانشگاه استنفرد پيوست.
سيگبان ، پسرم. سيگبان ، برنده جايزه نوبل فيزيك 1924 ، در مؤسسه سلطنتي تكنولوژي ( 1951-1954 ) و دانشگاه اوپسالا ( 1954-1983 ) استاد فيزيك بوده است. وي 390 رساله ممتاز نوشته و اكنون به مؤسسه فيزيك ، دانشگاه اوپسالا وابسته است.
1982
Kenneth G. Wilson
ويلسن ،کنت گيدز.
مليت: امريکايي.متولد :8ژوئن 1936، والتام ، ماساچوست.
به خاطر نظريه اش در باب پديدۀ بحراني در ارتباط با تبديل هاي فاز.
ويلسن در دانشگاه هاروارد و موسسه تکنولوژي کاليفرنيا (تحت نظر جلمان{فيزيک1969}) درس خواند و دکترايش را در 1961 دريافت کرد. او پس از مدتي کوتاه که در هاروارد گذراند ، از 1962 به دانشگاه کورنل پيوست و در همان جا باقي ماند. ويلسن در 1971 موفق شد توصيف نظري کاملي از رفتار تبديل فاز در مرحله نزديک به نقطه بحراني عرضه دارد.
1983
William Alfred Fowler Subramanyan Chandrasekhar 
چاندراسكار ، سوبرامانيان.
ملیت : امريكايي. متولد : 19 اكتبر 1910 ، لاهور ، هند ( اكنون در پاكستان ).
به خاطر تحقيقات نظريش در باب فرآيند فيزيكي و اهميت آن در ساختار و تحول ستارهها.
فاولر ، ويليام آلفرد.
ملیت : امريكايي. متولد : 9 اوت 1911 ، پيتسبورگ ، پنسيلوانيا.
به خاطر تحقيقات نظري و تجربيش در باب واكنشهاي هستهاي و اهميت آنها در شكلگيري عناصر شيميايي در عالم.
چاندراسكار كه در پرزيدنسي كالج ، مدرس و دانشگاه كمبريج درس خواند ، در 1937 به دانشگاه شيكاگو رفت و در 1944 به سمت استادي آن دانشگاه منصوب شد.
فاولر در دانشگاه ايالتي اوهايو و دانشگاه كلتل درس خواند ، تحقيقاتش را در فيزيك هستهاي در مؤسسه تكنولوژي كاليفرنيا ادامه داد ، و در همان جا باقي ماند و در 1944 به استادي رسيد.
ستارهها پس از واگرداني همه ئيدروژن خود به هليوم ، انرژي خود را از دست ميدهند و تحت تأثير گرانش خودشان منقبض ميشوند. اين ستارهها كه به كوتولههاي سفيد معروفند ، به اندازه كره زمين منقبض ميشوند ، و الكترونها و هسته اتمهاي سازاي آنها تا حالت چگالي بسيار بالا متراكم ميگردد ، الكترونها در مركز اين ستارهها سرعتي معادل سرعت نور دارند.
چاندراسكار كشف كرد كه ستارهاي كه جرمي بيش از 44/1 درجه بيشتر از خورشيد داشته باشد ، به حالت كوتوله سفيد در نميآيد بلكه رمبش آن ادامه مييابد و تبديل به يك ستاره نوتروني ميشود. ستارهاي با جرم بيشتر ، به رمبش ادامه ميدهد تا تبديل به سياهچاله شود. هر چند اين تحقيق را چادراسكار در دهه 1930 انجام داده بود ، سالها طول كشيد تا دانشمندان نظريه او را بپذيرند.
فاولر ، با همكاري ديگر دانشمندان ، در دهه 1950 نظريه توليد عنصر را عرضه كرد كه به شكلي گسترده پذيرفته شد. بنا به اين نظريه ، در تكامل و تحول ستارهاي ، عناصر ، در واكنشهاي هستهاي ، تركيب ميشوند و به صورتي تصاعدي از حالت عناصر سبك به عناصر سنگين تبديل ميشوند. بدين ترتيب ، رمبش ستارهاي عظيم ، تركيب عناصر سنگينتر ار ممكن ميكند. نظريه فاولر پايهگذار محاسبه توليد انرژي در ستارهها در همه مراحل تحول ستارهاي بود و نشان داد كه تحول يك ستاره عظيم معمولاً به يك انفجار ابرنواختر ميانجامد.
1984
Carlo Rubbia Simon van der Meer

روبيا،کارلو.
مليت:ايتاليايي.متولد:31 مارس1934،گوريتسيا،ايتاليا.
وان درمبر، سيمون.
مليت:هندي.متولد:24نوامبر1925 ،لاهه، هلند.
به خاطر کشف اثر هال کوانتيده.
روبيا که در دانشگاههاي رم و کولومبيا درس خواند ، از1960بهعنوان محقق فيزيک در cern { سازمان اروپايي پژوهشهاي هسته اي} مشغول است ، و از 1972 به بعد در دانشگاه هاروارد نيز تدريس مي کند. وان درمير ،فيزيکدان هلندي در دانشگاه تکنولوژي دلفت،درس خواند در 1952-1956 در آزمايشگاه فيزيک شرکت فيليپس کار ميکرد واز 1956 تاکنون در cern مهندس ارشد است. نظريه الکترون ضعيف متحد که از سوي واينبرگ ، عبدالسلام ، وگلاشو{فيزيک1979} در دهه 1970 عرضه شد مستلزم وجود سه برادر بوزون مياني ( ذرات زير اتمي حامل نيروي ضعيف ) بود که عظيم کوتاه عمر و تقريبا 100 برابر سنگينتر از پروتون ها باشند. مهمترين وسيله اي که مي شد از طريق آن بر هم نهادي فيزيکي ايجاد کرد که انرژي کافي براي شکل گيري اين ذرات رها سازد عبارت بود از بر آوردن باريکه اي از پروتون هاي شتابدار،و حرکت دادن آنها از درون لوله اي تخليه شده تا با باريکه اي از آنتي پروتون ها که از جهت مقابل مي آيند برخورد کند.کارلو روبيا اين کار را با تعديل ميدانهاي الکتريکي در cern انجام داد. وان در مير نيز مکانيسمي براي تعديل ميدانهاي الکتريکي ابداع کرد که ذرات را در مسير نگاه مي داشت.
1985
Klaus von Klitzing
كليتزينگ ، كلاوسفون.
ملیت: آلماني ( آلمان غربي ). متولد : 28 ژوئن 1943 ، شرودا ، در بخش اشغال شده لهستان.
به خاطر كشف اثر هال كوانتيده.
فون كليتزينگ در دانشگاههاي برانشويگ و ورزبورگ تحصيل كرد و در 1980 استاد دانشگاه مونيخ شد. از 1985 ، رياست مؤسسه ماكس پلانك ، اشتوتگارت ، بر عهده او قرار گرفت. ميداني مغناطيسي كه از زاويهاي مناسب بر ميلهاي فلزي حامل جريان الكتريكي بار شود ، باعث تفاوتي بالقوه در مسير ميگردد.
اين اثر را فيزيكدان امريكايي ادوين هال كشف كرد و به نام خود او « اثر هال » خوانده ميشود. اين اثر ، تعداد حاملها را در هر واحد حجم معين ميكند. مقاومت هال عبارت است از نسبت اين ولتاژ با جريان. فون كليتزينگ به بررسي پديدهاي تازه كه اگر اثر هال در نظامي دو بعدي اعمال شود ظاهر ميگردد دست زد. اهميت كشف فون كليتزينگ بلافاصله دريافته شد و دانشمندان را به مطالعه دقيق مختصات عناصر سازاي الكترونيك قادر ساخت. كار او ، همچنين ، به شناخت دقيق ثابت ساختار ريز و نيز پايهگذاري معيارهايي راحت براي اندازهگيري مقاومت الكتريكي كمك كرد.
1986
Ernst Ruska Gerd Binnig Heinrich Rohrer


بينيگ ،گرد.
مليت:آلماني(آلماني غربي ). متولد:1974.
به خاطر طراحي ميکروسکوپ الکتروني.
روهرر،هاينريش.
مليت:سويسي. متولد:1933 ،سويس.
روسکا ارنست.
مليت:آلماني(آلمان غربي) متولد:1907 متوفي :1988.
به خاطر کارهاي بنيادش در اپتيک الکترون و نيز به خاطر طراحي نخستين ميکروسکوپ الکتروني.
در دهه 1920 يعني فقط سه دهه پس از آنکه فيزيکدانان آموخته بودند که اتم ها متشکل از ذرات زير اتمي هستند ارنست روسکا به اين فکر افتاد که يکي از آن ذرات يعني الکترون را ببيند و بلافاصله دريافت که آن ذرات خيلي کوچکتر از آن هستند که با ميکروسکوپ هاي سادۀ متعارف مشاهده شدني باشند. تا 1931 روسکا توانست نخستين ميکروسکوپ مناسب براي مشاهدۀ الکترون را بسازد. او وقتي که از موسسه فريتزهابر،مربوط به انجمن ماکس پلانک در برلن غربي بازنشسته شده بود به خاطر آن اختراع خود که آکادمي سلطنتي سوئد آن را"يکي از مهمترين اختراعات قرن " ناميد به دريافت جايزه فيزيک نوبل نايل شد.
گرد بينيگ فيزيکدان آلمان غربي و هاينريش روهرر فيزيکدان سويسي که هر دو در آزمايشگاه تحقيقاتي شرکت آي بي ام در زوريخ کار مي کردند در سالهاي 1979-1981 موفق به طراحي نوعي تازه و بکلي متفاوت از ميکروسکوپ الکترون شدند. نظر آکادمي سوئد درباره اختراع اين دو چنين بود:"دستگاهي کاملا جديد که اکنون فقط شاهد آغاز تکامل آن هستيم."
1987
J. Georg Bednorz Alexander Müller

بد نورز ، يوهانس گئورگ.
ملیت: آلماني ( آلمان غربي ). متولد : 1950.
مولر ، كارل آلكس.
ملیت : سويسي. متولد: 1927.
به خاطر كار دوران سازشان در كشف ابررسانايي در مواد سراميكي.
اعطاي جايزه فيزيك نوبل به بدنورز و مولر از موارد بس نادر در تاريخ جوايز نوبل بود ؛ بدين معنا كه اهميت كار دانشمنداني در كشف دماي بالاي ابررسانايي ، ظرف كمتر از دو سال پس از اصل كشف و فقط يك سال پس از انتشار آن به رسميت شناخته شد. ابررسانايي پديدهاي است كه در آن ، مواد رسانا در برابر الكتريسيته مقاومت معمول خود را از دست ميدهد ، و از آنجا كه انرژي از هيچ نوعي عملاً از بين نميرود ، پس هر نوع دستگاه الكتريكي اگر با ابررساناها ساخته شود به مراتب كارآمدتر خواهد بود.
اين دو دانشمند كه در آزمايشگاههاي شركت آي بي ام در نزديكي زوريخ كار ميكردند ، متوجه شدند كه دماي ابررسانايي ميتواند در يك سراميك نو به K 35 افزايش يابد. از آن زمان تاكنون ، ديگر دانشمندان توانستهاند با استفاده از مواد مشابه به ابررسانايي حتي در دماهاي خيلي بالاتر دست يابند. كشفيات مولر و بدنورز ، كارهايي بس گسترده را از لحاظ اقتصادي موجه ساخت ، از جمله : قطارهايي كه روي ريل مغناطيسي حركت كنند ، ابركامپيوترهاي سريعتر و كوچكتر ، دستگاههاي طراحي پزشك نيرومندتر ، و خطوط نيروي صد در صد كارآزموده.
1988
Leon M. Lederman Melvin Schwartz Jack Steinberger 

لدرمن ، لئون ماکس.
مليت:امرکايي.متولد:15ژوئيه1922، نيويورک.
شوارتز، ملوين.
مليت:امريکايي. متولد:1932.
اشتاينبرگر ،جک.
مليت:امريکايي. متولد:25مه 1921،آلمان.
به خاطر کشف ميون نوترينو که به واسطه آن ابداع روش باريکه نوترينو و نمايش ساختار دوگانه لپتونها ممکن شد.
لدرمن درجه ليسانسش را در 1943 از سيتي کالج نيويورک دريافت داشت وسپس به مدت3 سال در ارتش خدمت کرد. بعد درجه فوق ليسانس را در 1948 و درجه دکترايش را در 1951 از دانشگاه کولومبياگرفت. او وقتي که هنوز در دانشگاه کولومبيا درس مي خواند در توليد نخستين شتابگر پرتو(باريکه)پيون مشارکت کرد. همچنين در 1956و 1957 در آزمايشها يي شرکت داشت که به کشف ک مزون انجاميد. او در شمار هيئت علمي دانشگاه کولومبياست و رياست آزمايش هاي تحقيقاتي مختلفي را در آنجا بر عهده داشته است . ملوين شوارتز که از همکاران لدرمن در دانشگاه کولومبيا بود ، اکنون شرکت کامپيوتري خود را در کاليفرنيا اداره مي کند. اشتاينبرگر ، در 1943 به آمريکا مهاجرت کرد و در دانشگاه شيکاگو شيمي خواند . وي در جريان جنگ جهاني اول در آزمايشگاه پرتونگاري ام آي تي خدمت مي کرد و در همان جا بود که به فيزيک علاقه مند شد . در جريان کار براي تدوين رساله دکترايش در دانشگاه شيکاگو ( که درباره وجود ميون در پرتوهاي کيهاني بود ) ثابت کرد که در اثر واپاشي يک ميون ، يک الکترون و دو نوترينو پديد مي آيد . وي اکنون در ژنو ، سويس محقق فيزيک است . لدرمن ، شوارتز و اشتاينبرگر هر سه با هم در دانشگاه کولومبيا روي واپاشي ميون کار کردند ( 1961-1962) . آنها نشان دادند که دو نوع متمايز نوترينو وجود دارد – نوترينوي الکترون و نوترينوي موئون . آزمايش آنها مستلزم استفاده از اتاقک جرقه اي بزرگي براي شناسايي برهم کنشهاي نوترينوهاي داراي بار قوي انرژي بود . اين آزمايش از لحاظ اندازه گيري بخش هاي متعادل نوترينوهاي با بار قوي انرژي نيز در نوع خود نخستين بود . اين ذرات تنها وسيله را براي بررسي بر هم کنش ها ضعيف در انرژي هاي بالا فراهم کردند . کار اين سه دانشمند راه را براي طبقه بندي مجدد ماده در پايه اي ترين سطح باز کرد .
1989
Norman F. Ramsey Hans G. Dehmelt Wolfgang Paul


دهملت ، هانس.
ملیت : امريكايي. متولد: 9 سپتامبر 1922 ، گورليتز ، آلمان.
پاول ، وولفگانك.
ملیت : آلماني ( آلمان غربي ). متولد : 1913.
به خاطر ابداع روشي براي جداسازي الكترونها.
رمزي ، نورمن فاستر.
ملیت: امريكايي. متولد : 27 اوت 1915 ، واشنگتن دي سي ( پايتخت امريكا ).
به خاطر كارهايش كه به تكامل ساعت اتمي رهنمون شد.
رمزي درجه ليسانس را در 1935 ، فوق ليسانس را در 1939 و دكترايش را در 1940 از دانشگاه كولومبيا دريافت كرد. او رساله دكترايش را تحت نظر ايزيدور رابي ( فيزيك 1944 ) گذراند و به جز در فواصلي كوتاه مدت از 1947 به بعد ، در دانشگاه هاروارد مشغول بوده و با ر. ويلسن ( فيزيك 1978 ) و ا. پرسل ( فيزيك 1952 ) كار كرده است. او كه هميشه به ذرات بنيادي و نيروهاي پيونددهنده آنها علاقه داشت ، تحقيقات خود را بر آنها متمركز كرد. رمزي ، با كمك كلپنر و گولدبرگ ، ميزر بمب ئيدروژني را تكامل داد كه با آن ميتوان در اندازهگيريها به دقتي بيسابقه رسيد. اين تحقيق او به « ساعت اتمي » رهنمون شد كه بسامد آن با بسامد تشديد طبيعي اتمها يا مولكولهاي مواد مناسب تعيين ميشود.
دهملت در ژيمنازيومي در برلن درس خواند ( 1940 ) ، در ارتش آلمان خدمت كرد ، و سپس تحقيقاتش را تا درجه دكترا در دانشگاه گوتينگن ادامه داد ( 1950 ). وي به مدت سه سال در دانشگاه دوك ، انگلستان ، كار كرد و بعد به دانشگاه واشنگتن در سياتل پيوست ( 1955 ). دهملت از 1961 به تابعيت امريكا درآمد. دهملت و پاول به خاطر تعبيه راههايي براي « به دام انداختن » الكترونها و يونهاي واحد به دريافت بخشي از جايزه نوبل نايل شدند. پاول از دانشگاه بن ، آلمان ، شهرتش را به خاطر طراحي و تكامل بخشيدن به « دام » به دست آورد. دهملت كه در دوره ليسانس شاگرد پاول بود ، از « دام » براي مشاهده يك يون زنداني استفاده كرد كه وقتي با اشعه ليزر روشن شد ، « همچون ستارهاي آبي » درخشيد.
1990
Jerome I. Friedman Henry W. Kendall Richard E. Taylor

فريد من ،جروم.
مليت:امريکايي. متولد:1930.
کندال ، هنري.
مليت: امريکايي. متولد:1927.
تيلر ، ريچارد.
مليت:کانادايي.متولد:1930.
به خاطر رديابي و شناسايي وجود کوارک ها.
فريدمن وکندال ،فيزيکدانان امريکايي همراه با تيلر فيزيکدان کانادايي به خاطر اثبات وجود کوارکها ابژه هايي بنيادي که پروتون ها و نوترون ها را برابر مي کنند جايزه فيزيک نوبل 1990 را مشترکا دريافت کردند. فريدمن وکندال در موسسه تکنولوژي ما ساچوست کار مي کنند اما تيلر در دانشگاه استنفرد اشتغال دارد. تحقيق براي روشن کردن عميق ترين لايه اي طبعيت همواره از هدفهاي اصلي فيزيک بوده است. تا دهه 1960 نظريه هايي در اين باره که ذرات زير اتمي شناخته شده در واقع ترکيبي هستند و از تعدادي از ذرات کوچکتر ساخته شده اند عرضه شده بود. مدل کوارک بيانگر نظريه اصلي بود و حتي جايزه فيزيک نوبل را نصيب گل-مان {فيزيک1969} نيز کرد. اما اعتبار اصلي شناسايي و اثبات وجود کوارک ها به اين سه دانشمند تعلق مي گيرد. فريدمن، تيلر و کندال که در اواخر دهۀ1960در مرکز شتابگر خطي استنفرد کار مي کردند الکترون ها را به سوي پروتون ها و نوترون ها "آتش" کردند چگونگي برخورد الکترون ها و پرتاب کردن اين ذرات نشان داد که ذرات مزبورچگالي واحدي ندارند و به نوبت از تمرکز ماده ساخته شده اند کوارک ها. در حال حاضر به عقيده دانشمندان 18 نوع کوارک وجود دارد و اميد مي رود که با ابررسانايي عظيم که با صرف هشت مليارد دلار در تکزاس در دست ساختمان است راز معما بکلي گشوده شود.
وبلاگ مشترک دانشجویان درس تاریخ و فلسفه علم استاد علی جعفری