علومی که در سپیده دمان یا در دوره نخست علمی وجود داشتند:
عمده علومی که در مصر و بابل و در میان فنیقی ها حضور داشتند عبارتند از:اخترشناسی،حساب و هندسه
تمدن های بابلی و مصری از جهت های زیادی به هم شبیه اند که البته منشاء آنها مشترک است.
ویژگی ها:
    1- علم منحصر به روحانیان است.
    2- انگیزه علوم رفع نیاز روزمره است.
    3- مشاهده ها به صورت منظم و فراوان انجام می گیرد.
    4- نتیجه مشاهدات ثبت و ضبط می گردیده است.
    5- تعمیم های تجربی صورت می گرفته است.
    6- آنها پی یافتن دلیل یا علت نبودند حتی در صدد ابداع نظریه های یگانه ساز هم نبودند.
اخترشناسی
علل توجه به اختران:
  - آسمان بر فراز سر،دنیایی از اعجاب و شگفتی و عظمت بود که نظر را به سوی خود می کشید.
  - نظم حرکات اختران و توانا ساختن انسان جهت اندازه گیری زمان و تدوین تقویم.
  - توانایی قدرت پیش گویی در بررسی حرکات اختران در مورد رویدادهای آسمانی که زمین را تحت تاثیر خود قرار می داد.نظیر محاسبه زمان طغیان رود نیل.چرا که طغیان رود نیل بر زندگی روزمره مردم تاثیر فراوان داشت.
+ بدین ترتیب Astrology یا اخترگویی یا علم نجوم شکل یافت.منصب اخترگویان در دربار شاهان یکی از منصب های مهم بود و پادشاهان در جنگ،سفر،حضر،ازدواج،ولادت ها و ... همواره اخترگویان را مورد شور و مشورت خود قرار می دادند.
  - اتفاق دیگر آن بود که انسانها اختران و به ویژه خورشید را می پرستیدند و از همین جا روشن است که اخترشناسی کاربرد دینی داشته است.
  - اخترشناسی برای مردمی که توسط دریا محاط شده بودند ارزش و اهمیت خاصی داشت.
  - ثوابت(اختران ثابت)صورتهای تغییر ناپذیری را در آسمان پدید می آوردند و به آنها صورتهای فلکی می گفتند.نام صورتهای فلکی را بابلی ها مشخص نمودند.
  - سیارات هفتگانه که در آن زمان با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند عبارت بودند از خورشید،ماه،عطارد،زهره،مریخ،مشتری و زحل.
در آن دوران نام های دوازده ماه سال از روی نام های صورت های فلکی تعیین شد.
1- حَمَل     2- ثور      3- جوزا       ۴- سرطان      5- اسد     ۶ - سُنبله    7- میزان     8- عقرب     9- قوس   10- جَدی      11- دَلو     12- حوت
  - بابلی ها و مصری ها توانایی تبیین اهلۀ ماه را نداشتند.امّا بابلی ها در پیش بینی نسبتاً دقیق خور گرفت(کسوف) توفیق داشتند و در بین آنها عنوان می شد که اگر سه جرم آسمانی(زمین،خورشید و ماه)در یک سطح مستوی با هم حرکت کنند،در هر ماه قمری یک خور گرفت و یک مه گرفت(خسوف)روی می دهد.امّا این اجرام چون دائماً در سطح مستوی حرکت نمی کنند تناوب این گرفتها پیچیده تر است.در نتیجه گرفتهای دوره ای با تغییری اندک در فاصله ی هر 233 ماه قمری تکرار می شوند که این دوره را ساروس Saros می نامند.
  - هر پدیده ای از طبیعت که تبیین شده وحشت انسان نسبت به آن کاهش می یابد.خور گرفت و مه گرفت وحشتی نداشت امّا حضور ستاره ی دنباله دار چون تبیینی به دنبال نداشت برای مردم آن دوره وحشت برانگیز بود.

---

نویسنده: علی جعفری